محمد رضای یازده ماهه من
دو هفته استگلم هرروز میخوام بیامو برات از شیرینیهات بنویسم ولی ماشالا مگه وقت میزاری پسر م الانم لالا کردی و من تند تند برات مینویسم خداروشکرت این ماه خیلی پسر خوبی بودی هفتمین دندونت هم بسلامتی در اومد...ده روز مامان پری و بابایی رفته بودن مسافرت ..بههمین مناسبت ده روز من و شما تنهایی با هم بازی میکردیم..وقتی صبحا کنارم ناز میخابیدی و شیر میخوردی....وقتی غذاتو سر وقت و بدون دردسر نوش جان میکردی....و از همه مهم تر وقتی تمام وقت با هم بازی و شادی میکردیم...دلم برای تک تک روزایی که کنارت نبودم و تو احتمالا گرسنگی یا ناراحتی داشتی میسوخت....دلم از حس های بدی که ممکنه در نبود من تجربه کنی میگیره... مام...
نویسنده :
mamani
0:08